۱۰ معیاری که باید برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه در دیجیتال مارکتینگ بدانید
هر کسی که تا کنون با گوگل آنالیتیکس کار کرده باشد، حتی کاربران مبتدی میتوانند تایید کنند که به راحتی با حجم بالای اطلاعات میتوان از قدرتمندترین رقبا نیز پیشی گرفت.
اگر بخواهیم یک مثال خیالی بزنیم باید بگوییم که شما برای محافظت کردن از یک کهکشان ملزم به در دست داشتن اطلاعات کامل در خصوص آن هستید.
شما برای بررسی نرخ بازگشت سرمایه در دیجیتال مارکتینگ میبایست به بسیاری از اطلاعات و معیارها آگاه باشید تا بتوانید به راحتی در این خصوص فعالیت کنید.
۱- هزینه صرف شده برای جذب هر لید (Lead)
اگر وب سایت شما در حال جمع آوری اطلاعات برای تیم فروشتان است، باید بدانید که برای هر مشتری چقدر هزینه میکنید. اگر هزینه هایی که برای جذب مشتری میکنید، از هزینه هایی که برای تولید محصول میکنید، بیشتر است، مشخص است که در چنین شرایطی سرمایه شما عقب افتادگی خواهد داشت.
۲- هزینه به ازای هر فعالیت
با استفاده از اطلاعات بالا، اکنون باید بتوانید هزینه خود را برای کسب درآمد حساب کنید. این را به سادگی با تقسیم هزینه های بازاریابی بر تعداد فروش محاسبه نمود.
شما اکنون میدانید چقدر برای هر فروش هزینه میکنید و این مسئله در درک بهتر شما در خصوص بازدهی دیجیتال مارکتینگ کمک شایانی میکند.
۳- میانگین درآمد به ازای حجم سفارش (AOV)
اگر تمایل داشته باشید تعداد سفارشات خود را افزایش دهید، با توجه به هزینه های معمول میتوانید پاداش های قابل توجهی کسب کنید.
افزایش کوچکی در حجم سفارش میتواند میلیونها تومان درآمد بیشتر برای شما به ارمغان بیاورد و این مسئله را اغلب میتوانید در بهبود تجربه خرید کاربر و ارائه فرصت های جدید به او جستجو کنید.
۴- نرخ تبدیل هر کانال
ما به شدت دوست داریم بدانیم که ترافیکمان از کجا میآید. این که آیا ترافیک ما ارگانیک است یا از شبکه های اجتماعی جذب شده و یا و… بسیار مهم است چرا که این اطلاعات به ما میگویند که برای بازاریابی میبایست روی چه زمینهای بیشتر تمرکز کنیم.
اما اگر بخواهیم کمی ریزتر شویم، باید بگوییم که این تمام مسئله نیست، نرخ تبدیلی مهمتر و کارآمدتر است که به موفقیت در فروش بیشتر کمک میکند و به شما اطمینان میدهد که بهترین زمینه برای سرمایه گذاری بیشتر در بازاریابی چیست.
برای مثال فرض کنید که ۷۵ درصد از ترافیک شما ارگانیک و ۲۵ درصد آن از شبکه های اجتماعی است اما نرخ تبدیل کاربرانی که از شبکه های اجتماعی جذب شما شده اند، دو برابر نرخ تبدیل کاربرانی است که از طریق ترافیک عالی آمدهاند.
مسئله ای که از این اطلاعات فرضی یاد میگیریم، خیلی ساده است؛ شما باید سرمایه گذاری بیشتری روی شبکه های اجتماعی کنید و با افزایش دادن ترافیک نرخ تبدیل بسیار بیشتری را تجربه نمایید.
۵- نرخ تبدیل دیوایس ها
دقیقا مانند چک کردن نرخ تبدیل کانال، میبایست چک کنید و وضعیت نرخ تبدیلتان را در دیوایس های مختلف بررسی نمایید.
اگر یک دیوایس یا پلتفرم مانند تلفن همراه نرخ تبدیل رو به کاهشی داشته باشد، وقت آن است که دوباره روی آن سرمایه گذاری کنید. به هر حال نادیده گرفتن دیوایس های مختلف آسیب جدی به کسب و کار شما خواهد زد.
۶- عملکرد صفحه فرود
موارد زیادی برای سنجش عملکرد صفحات فرود شما وجود دارد: میزان گشت و گذار، CTR ، نرخ تبدیل و…
به دنبال صفحات فرودی بگردید که کمکی به تغییر وضعیت شما نمیکنند. این صفحات باید متوقف و یا حذف شوند و یا بررسی کنید شاید نوع بازاریابی که ترافیک را به آن صفحات هدایت میکند، مشکل داشته باشد.
در هر صورت شما میبایست بدانید که هر صفحه چطور عمل میکند. توجه کنید که بسیاری از صفحات ساخته شده در وب سایت های فارسی صرفا جهت جذب ترافیک و بدون استراتژی تبدیل می باشند که در مباحث دیجیتال مارکتینگ برنامه ریزی بر روی هدایت ترافیک دریافتی این صفهات به ابتدای قیف فروش بسیار تاکید می گردد .
۷- کلیک از طریق وبلاگ – ترافیک هدایت شده از وبلاگ
وبلاگ ها یک راه عالی برای جذب ترافیک سایت شما هستند، اما شما با آن ترافیک چه میکنید؟
این که وبلاگ ها دارای سرعت ورود و خروج بالا هستند، به این معنی نیست که شما میبایست با توجه به این اعداد، بیخیال قابلیت های شگفت انگیز وبلاگها شوید. بلکه میبایست از آنها استفاده کنید تا افراد از طریق وبلاگ به صفحات اصلی سایت شما بیایند تا بتوانید از این ترافیک قابل توجه، استفاده کنید. این در حالی است که جذب کردن ترافیک از طریق وبلاگ هزینه های بسیار کمتری نسبت به بازاریابی های دیگر دارد.
۸- ارزش طول عمر مشتری
تا زمانی که ندانید مشتری به طور متوسط در طول عمر خود چند بار از محصول شما استفاده خواهد کرد، نخواهید توانست میزان درست هزینه های جذب هم مشتری را درک نمایید .
فرض کنید شما محصولی را به ارزش ۵۰۰ هزار تومان فروختید در حالی که هزینه های بازاریابی و…تان بیشتر از این مبلغ شده است! خب اینطور که به نظر میرسد شما یک ضرر درست و حسابی کردهاید.
اما اگر محصولی داشتید به ارزش ۵۰۰ هزار تومان (مانند غذای سگ) که مشتری میبایست در ۶ ماه تا ۵ سال آینده حداقل ۱۰ بار آن محصول را مجددا سفارش دهد ، در مجموع مشتری که شما برای جذب آن ۵۵۰ هزار تومان خرج کردید، تقریبا ۹ برابر به شما سود میدهد و این در حالی است که شما تنها یک بار هزینه بازاریابی کردهاید.
پس اگر سرمایه اولیه سود بلند مدتی برای شما به ارمغان بیاورد، موردی ندارد که در فروش اول کمی ضرر کنید.
۹- عوامل برند / غیر برند
به عنوان مثال جستجوی کلمه “کفش ورزشی نایک” در مقابل کلمه “کفش ورزشی“
نگاهی به ورودی های گوگل با برند شما و بدون برند شما بیاندازید.
جستجوهایی که با برند شما صورت گرفته اند ، تمایلی به افزایش نرخ کلیک و نرخ تبدیل ندارند، زیرا شما با افرادی که قبلا با آنها آشنا هستید برخورد میکنید. پس برندها میدانند که مشتری های آنها، تصور کاملی حتی قبل از آشنا شدن با محصولات آنها نسبت به کیفیت و کاراییشان دارند.
۱۰- مقایسه های زمانی صحیح
در نهایت هنگام مقایسه دادهها، سعی کنید ماه را با ماه مقایسه نکنید. چون شرایط هر ماه با توجه به محیط و… بسیار با ماه دیگر متفاوت است. (فرض کنید کرم ضد آفتاب میفروشید)
در نظر گرفتن بازه های زمانی سالانه، دید درست تری به شما برای برنامه ریزی میدهد.
چقدر این مطلب مفید بود ؟
یک ستاره <<>> پنج ستاره
میانگین رتبه ۴.۷ / ۵. تعداد امتیازات ۲۰
تا کنون امتیازی ثبت نشده است . (اولین نفر باشید)
2 پاسخ
سلام
شبتون بخیر
عالی بود
عالی بود استفاده بردیم استاد .